حیدر حب الله مطرح کرد؛

آیا موضوع حجیت سنت بدیهی است؟/ قرآنیون و چالش با حجیت سنت نبوی

آیا موضوع حجیت سنت بدیهی است؟/ قرآنیون و چالش با حجیت سنت نبوی

مدرس سطوح عالی حوزه بیان کرد: ظهور قرآنیون در بین اهل سنت به این انجامید که حجیت سنت نبوی را با چالش مواجه کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، حیدر حب الله، مدرس خارج فقه و اصول و پژوهشگر و مؤلف در عرصه های حدیث پژوهی مقارن که در دومین روز از مدرسه تخصصی حدیث سخن می‌گفت به اصول و کلیات بحث «حجیت سنت» و مهمترین نظریات موجود در این باره پرداخت.

وی بحث خود را با این سؤال که «آیا موضوع حجیت سنت بدیهی است یا خیر؟» آغاز کرد و گفت: دلیل اصلی برای فقدان بحث از حجیت سنت نبی در اصول فقه شیعه در قرون اخیر این است که نظریه عصمت در اعتقاد شیعه به اوج خودش رسیده است. در قرون اولیه هم اصلاً بحث از این موضوع مهم نبوده و اصلاً موضوع حجیت سنت موضوع قابل مناقشه ای نبوده چون آن را بدیهی حساب می‌کرده‌اند. در مواردی هم که شیعه به این بحث وارد شده صرفاً برای پاسخگویی به مناقشات اهل سنت بوده است.

حب الله با اشاره به زمینه تاریخی این بحث گفت: قبل از اهل سنت، گروهی در شبه قاره هند ظاهر شدند که بعدها تفکرشان در جهان عرب عمیق‌تر شد و نام «قرآنیون» را به خود گرفتند. چون قرآنیون حقیقی در جهان اهل سنت به وجود آمدند در بین آنان حضور این تفکر یک امر عادی و متصور است اما شیعه نمی‌تواند در بین خود وجود این تفکر را تصور کند.

وی درباره پیامد ظهور قرآنیون در جهان اسلام گفت: ظهور قرآنیون در بین اهل سنت به این انجامید که حجیت سنت نبوی را با چالش مواجه کرد.

این مدرس خارج فقه و اصول با توجه به شاخصه‌های فکری قرآنیون گفت: آنان در تمام ادله‌ای که حول حجیت سنت نبوی شکل گرفته مناقشه می‌کنند و حتی پا را فراتر از این گذاشته و قائل به عدم حجیت سنت نبوی شدند و در صدد اثبات آن بر آمدند.

حب الله در ادامه نگاهی به عناوین کلی اصول فقه شیعه داشت و گفت: در هندسه فکری شیعه دو عنوان «حجیت سنت واقعیه» و «حجیت سنت محکیه» کاملاً نامانوس است. در کتب اصول فقه شیعه اصلاً از حجیت سنت نبوی بحثی نداریم. این در حالی است که اگر به کتب اصول فقه هزار سال پیش مراجعه کنیم بحث از حجیت قرآن و حجیت سنت را داریم اما درگذر این موضوع به حاشیه رفت و فقط به بخشی از آن تحت عنوان حجیت خبر واحد پرداخته شد.

مدرس سطوح عالی حوزه پس از بررسی اهمیت موضوع به تقریر برخی اشکالات قرآنیون در زمینه «حجیت سنت» پرداخت و گفت: یکی از سؤالات این است که دلایل حجیت قول نبوی چیست؟ شاید پاسخی که به ذهن ما برسد این باشد که آیه «اطیعو الله و اطیعوا الرسول» یک دلیل محکم است اما در این آیه کسانی مناقشه می‌کنند که این آیات نیامده تا حجیت سنت نبوی را اثبات کند بلکه این آیه در مقام احتجاج با مشرکین است تا اصالت انتساب قرآن به خداوند را اثبات کند و بگوید «هو من عندالله»

حب الله یکی دیگر از اشکالات قرآنیون به بحث «حجیت سنت» را چنین تبیین کرد: ما می بینیم در عصر نزول مسلمین اهتمام زیادی به تدوین قرآن دارند. از زمان پیامبر گرفته تا خلیفه سوم، همگی همت زیادی گماردند تا قرآن کریم را تدوین کنند و حتی کاتبان مخصوص وحی داریم. اما در مورد سنت این گونه نیست. این نشان می‌دهد که سنت پیامبر در پایه های معرفت دین نقش اساسی ندارد که اگر داشت شخص پیامبر از مسلمین مطالبه می کرد تا نسبت به تدوین نصوص نبوی اقدام کنند.

وی خاطرنشان کرد: ما می‌گوییم قرآن کلیات را آورده و احکام شریعت بر عهده سنت است. اما آنان اشکال می‌کنند که قرآن فرموده «فیه تبیان لکل شیء» و این یعنی قرآن همه چیز را به صورت مبیَّن نشان داده و سنت نبوی فقط نقش موکِّد را دارد.

پژوهشگر و مؤلف در عرصه های حدیث پژوهی مقارن پس از بیان برخی اشکالات در زمینه حجیت قول پیامبر گفت: در قدم دوم باید از دایره شمول حجیت قول نبی صحبت کرد. آیا اقوال پیامبر در تمام صحنه‌ها حجت است یا خیر؟

وی پس از تقریر مختصر نظرات قرآنیون در زمینه حجت قول پیامبر به حجیت فعل پیامبر در هندسه فکری آنان پرداخت و تاکید کرد: در عصر حاضر نوع تعامل اهل سنت با فعل پیامبر با نوع تعامل ما فرق می‌کند. ما می‌گوییم فعل پیامبر حجت است. اما آنان افعال پیامبر را تقسیم کرده و به ۵۷ نوع رسانده اند و می‌گویند نمی‌شود با این گونه از تنوع افعال پیامبر برای تمام مسلمین یک نسخه پیچید.

استاد حیدر حب الله در پایان بحث خود دو اشکال دیگر را تقریر کرد و گفت: این اشکالات از طرف مخالفین بیان می‌شود و در این موضوع نیاز به کار علمی جدی داریم.

حیدر حب الله در بخش دوم سخنان خود در دومین روز از مدرسه تخصصی حدیث که از سوی گروه آموزشی علوم و معارف قرآن و حدیث برگزار شد، ابتدا این سوال را مطرح کرد که اساساً چه ارتباطی بین عصمت و اجتهاد وجود دارد؟ وی در ادامه گفت: با توجه به اینکه دو لغت عصمت و اجتهاد معانی مختلفی دارند لذا هرکسی ممکن است پاسخی به این سوال بدهد؛ بستگی دارد تا برداشت او از این دو کلمه چه باشد.

حب الله خاطر نشان کرد: جهت روشن شدن بحث از اجتهاد نبی باید چند نکته را در نظر گرفت. وی در توضیح نکته اول به تبیین معانی عصمت پرداخت و گفت: در یک دیدگاه عصمت یک قضیه ساده است؛ اینکه معصوم، خطا و گناه نمی‌کند. اما در دیدگاهی دیگر عصمت مجموعه‌ای از قضایا است، یعنی؛ معصوم خطا نمی‌کند، گناه نمی‌کند، علم لدنی دارد، کشف و شهود دارد؛ کاملاً واضح است که بر این اساس مفهوم عصمت خیلی وسیع‌تر است.

وی در ادامه به تشریح دو دیدگاه بین متکلمین پرداخت و گفت: متکلمین قدیم یک تحلیل ساده از عصمت معصوم داشتند و می‌گفتند: اگر نبی عاری از اشتباهات نباشد که دیگر چیزی باقی نمی‌ماند. آنان بر همین اساس یک قاعده ساختند و گفتند کسی که حامل قرآن است باید مصون از خطا و گناه باشد. البته اینها فروعاتی هم داشت: گناه کبیره یا صغیره، قبل بعثت یا بعد بعثت. اما بعدها تحلیل دیگری هم به میدان آمد و موقعیت معصوم را در نظر گرفت. در این دیدگاه مفهوم علم را هم در عصمت دخیل است یعنی معصوم علمی دارد که موجب عصمتش می‌شود.

مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم در توضیح رابطه عصمت و اجتهاد گفت: عصمت به معنای دوم یعنی معصوم یعنی علم مطلق متصل به غیب دارد. اگر این معنا را بگیریم دیگر اجتهاد آن حضرت معنا ندارد چون تمام افکار و اعمال ایشان از وحی و عالم بالاست.

وی در توضیح دیدگاه‌های اهل سنت پیرامون این بحث گفت: با معنای اول عصمت، اهل سنت درباره اجتهاد نبی سه نظر دارند: اول اینکه نبی اجتهاد می‌کند و در این اجتهاد خطا هم دارد، دوم اینکه نبی اجتهاد می‌کند و اصلاً خطا نمی‌کند. سوم اینکه نبی اجتهاد می‌کند و اگر مرتکب خطا شود وحی الهی او را از این خطا آگاه کرده و هشدار می‌دهد.

حب الله پس از بیان دیدگاه‌های مختلف پیرامون رابطه عصمت و اجتهاد تأکید کرد: پس بین عصمت نبی و اجتهاد نبی نه تلازم کامل برقرار است و نه تنافی کامل.

وی افزود: دومین نکته مهم این است که الف و لام کلمه «النبی» الف و لام عهدی نیست بلکه جنس است. لذا وقتی می‌پرسیم النبی یجتهد او لا یجتهد؟ مراد ما اجتهاد مخصوص پیامبر اسلام نیست بلکه سایر انبیا را هم شامل می‌شود همچنان که در قرآن کریم به ماجرای اجتهاد داود و سلیمان اشاره شده است. حال اگر درباره یک نبی به طور خاص ادعا شد که او اجتهاد نمی‌کند یا اجتهاد خلاف قاعده می‌کند باید برای این ادعا دلیل آورد.

مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم نکته سوم را با این سوال مطرح کرد که آیا حجیت سنت متوقف بر انکار اجتهاد نبی است؟ و آیا وقتی سخن از حجیت سنت نبی می‌شود منظور حجیت منطقی است یا اصولی؟ حب الله در پاسخ به همین سوال گفت: حجیت منطقی به این معناست که هرچه نبی بگوید حق است و حجیت اصولی یعنی هرچه نبی بگوید برای ما الزام‌آور است. اگر بگوییم نبی مجتهد است و در این اجتهاد معصوم است و خطا نمی‌کند در این صورت حجیت منطقی و اصولی ثابت می‌شود اما اگر بگوییم نبی مجتهد است و در اجتهادش معصوم نیست و خطا هم دارد در این صورت فقط حجیت اصولی ثابت می‌شود. در هر صورت حجیت اصولی معتبر و مطلوب ماست.

وی در آخرین فراز سخنان خود گفت: در مجموع همه بحث‌ها حول اجتهاد نبی بر دو محور است: اول اینکه آیا اجتهاد نبی ممکن است یا خیر؟ دوم اینکه آیا اجتهاد نبی واقع شده است یا خیر؟ یعنی آیا آن حضرت به سراغ تفسیر اطلاق و تقیید قرآن رفته است یا خیر؟ در بحث امکان اجتهاد نبی چهار نظر و در بحث وقوع اجتهاد نبی دو نظر وجود دارد که باید به تفصیل بررسی شود.

کد خبر 4653916

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha